سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از رویا تا رویا_فردای آن روز بیاد ماندنی (دوشنبه 87/4/17 ساعت 6:7 عصر)

فردای ان روز بیاد ماندنی

فردای ان روز بیاد ماندنی مراقبی با چشمانی غرق در اشک وارد اطاق شد و آهی بلند کشید و زیر لب گفت: چه دنیای عجیبی بیچاره دخترک با چه آرزویی اینها را برایش خریده بودند!

کاش آدم کور بود و این صحنه ها را نمی دید بیچاره مادرش به چه امیدی به پایش نشسته بود خدا میداند چه می کشد.

بیجاره دخترک معصوم ادم باورش نمیشود که سیل ببردش بیچاره او چه گناهی داشت که اینگونه سر نوشت اش رقم خورد اون از پدرش و این آخر و عاقبت خودش.

کسی چه می داند که چه سرنوشتی به سرش می آید.

پایان افسانه هستی مرگ است.

در این میان خبر رسید که حمید شبانه فرار کرده همه مراقبان در حالیکه سعی می کردند از مسئولیت و عواقب کار شانه  خالی  کنند ولی مهیا شده بودند که به هر نحوی که است حمید را پیدا کنند.لیکن روزها گذشت و از حمید خبری نشد.

یک روز نزدیکیهای ظهر بود که زنگ تلفن همه این گفت و شنود ها و تعقیب و گریز ها را پایان داد.

تلفن از بیمارستان بود.

وای خدا من! ماشینی حمید را زیر گرفته و نقش بر زمین کرده بیچاره حمید.

خبر مرگ حمید را برای خانواده اش اطلاع دادند!

عجب!

انگار مردن در اینگونه جاها یک نوع مباهات است!

با خودم گفتم پس حمید حق داشت آنروز بخندد.

او می دانست که پایان افسانه هستی ، مرگ است . باید هم خندید باید به این روزگار خندی.

پاک گیج شده بودم.واقعا راست می گویند که فصل پاییز فصل بازی رنگ هاست فصل سبز و سرخ و زرد و ارغوانی برگ هاست.

و ماجرای پاییز امسال مصداق همه این تنوع هاست . انگار همه چیز با هم گره خورده بود. عروسک را بغل کرده و در خواب عمیقی فرو رفتم. حریر خیالم در خواب نیز گوشم را نوازش می داد و مجالی برای نفوذ هیچ فریادی را نمیداد.خرمن گیسوی عروسک که انگار گرد طلا بر آن پاشیده اند-در دستان من نغمه فراق و هجران میسرود. و تار پودش غرق غم و اندوه بود. و سکوتش بیانگر هزاران هزار راز نا گفته دلی که دیگر با او نیست.

کم کم رنگارنگی پائیزان جای خود را به سفیدی زمستان می بخشید و زمستان با اولین برفش حضور خود را اعلام می کرد.

برف همه جا را گرفته بود. انگار نقاش طبیعت قلم رنگ سفیدی را بر داشته و همه سیاهی ها را رنگ کرده بود. همه جا و همه چیز تن پوشی از سفیدی بر تن کرده بودند.هر حرکتی که انجام می شد رد پایی را به دنبالش به ارمغان می گذاشت.

ای کاش گامی بر داشته میشد که رد پایش همواره ماندگار و جاودانه میماند.

ادامه دارد...





 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 3 بازدید
    بازدید دیروز: 18
    کل بازدیدها: 97446 بازدید
  • ?پیوندهای روزانه
  • درباره من

  • باور
    مساق نامیاروپ
    نویسنده و مولف و محقق بی مزد هستم چندین جلد کتاب تالیف کرده ام ودوست دارم بازم بنویسم .محتاج راهنمائی همه دوستان هستم
  • مطالب بایگانی شده
  • اشتراک در خبرنامه
  •  
  • لینک دوستان من
  • پرسه زن بیتوته های خیال
    مهندسی پلیمرpolymer (کامپوزیت.پلاستیک.الاستومر.چسب ورزین)
    وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
    خاکستر این شراره دیگر سرد است...(تا اطلاع ثانوی استثنائا داغه)
    یادداشتها و برداشتها
    ناز آهو
    manna
    دانلود download امپراطور دریا بازی موبایل نرم افزار کرک کد لینک
    دختر زمستان
    انجمن علوم مهندسی پلیمر و شیمی ایران
    خط بارون
    سودابه
    دوزخیان زمین
    عاشق دلباخته
    عشق من هیچ وقت تنهام نزار
    غریب روزگار یوسف زهرا
    دختران
    سیر و سلوکی در اسلام و دیگر ادیان
    اگر علم در ثریا باشد مردانی از فارس به آن دست می یابند(پیامبرص)
    اشتیاق جمال
    همه چیز...
    دخترعموپسرعمو
    تسبی
    دنیای واقعی
    اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
    سلطان عشق
    پرواز
    محرما نه
    عمومی
    دیر زمانی است که هم صحبت با خاکم من
    تا ریشه هست، جوانه باید زد...
    دو نیمه سیب
    شیدای بی نشون
    پشت جبهه
    شادی(زمزمه های دلتنگی)
    وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
    ب مثل باران
    روح .راه .ارامش
    بی ستاره ترین شبهای زندگی...
    پر پرواز
    ..:: نـو ر و ز::..
    ღღღعاشقونهღღღ
    http://p30iri.com
    اس ام اس و مطالب طنز و عکس‏های متحرک
    تنگرا
    دل نوشته های بهاری
    بازی های کامپیوتری
    خورشید بی غروب
    قلب شکسته

    عشق پنهان
    آفتاب یزد
    رادیو فردا
    گوگل
    یاهو
    انجمن ریاضی ایران
    قیمت سکه و طلا
    دوره
    سرگرمی
    عاشق چشم اتنظار
    به نام خالق هستی
    حق را نمی توان انکار کرد
  • لوگوی دوستان من
  • آهنگ وبلاگ من
  •